فال حافظ روزانه پنجشنبه 17 آبان 1403 ، ویژه متولدین فروردین ، غزل حافظ شماره 393
منم که شهره شهرم به عشق ورزيدن ، منم که ديده نيالودم به بد ديدن وفا کنيم و ملامت کشيم و خوش باشيم ، که در طريقت ما کافريست رنجيدن به پير ميکده گفتم که چيست راه نجات ، بخواست جام مي و گفت عيب پوشيدن مراد دل ز تماشاي باغ عالم چيست ، به دست مردم چشم از رخ تو گل چيدن به مي پرستي از آن نقش خود زدم بر آب ، که تا خراب کنم نقش خود پرستيدن به رحمت سر زلف تو واثقم ور نه ، کشش چو نبود از آن سو چه سود کوشيدن عنان به ميکده خواهيم تافت زين مجلس ، که وعظ بي عملان واجب است نشنيدن ز خط يار بياموز مهر با رخ خوب ، که گرد عارض خوبان خوش است گرديدن
مبوس جز لب ساقي و جام مي حافظ
،
که دست زهدفروشان خطاست بوسيدن
تعبیر:
از کینه و حسد دشمنان دور باش. به دنبال اهداف نا معلوم نرو تا خود را دچار رنج و زحمت نکنی. از ریاکاران دور باش و خودخواهی را از وجود خود پاک کن. زودرنج نباش و در برابر حوادث مقاومت کن.
فال حافظ روزانه پنجشنبه 17 آبان 1403 ، ویژه متولدین اردیبهشت ، غزل حافظ شماره 266
دلم رميده لولي وشيست شورانگيز ، دروغ وعده و قتال وضع و رنگ آميز فداي پيرهن چاک ماه رويان باد ، هزار جامه تقوا و خرقه پرهيز خيال خال تو با خود به خاک خواهم برد ، که تا ز خال تو خاکم شود عبيرآميز فرشته عشق نداند که چيست اي ساقي ، بخواه جام و گلابي به خاک آدم ريز پياله بر کفنم بند تا سحرگه حشر ، به مي ز دل ببرم هول روز رستاخيز فقير و خسته به درگاهت آمدم رحمي ، که جز ولاي توام نيست هيچ دست آويز بيا که هاتف ميخانه دوش با من گفت ، که در مقام رضا باش و از قضا مگريز
ميان عاشق و معشوق هيچ حائل نيست
،
تو خود حجاب خودي حافظ از ميان برخيز
تعبیر:
زندگی بدون عشق، پوچ و تو خالی و غیر قابل تحمل است. دوستان خود را بیازما تا میزان صدق و درستی آنها بر تو مسلم شود. با کسانی که ادعای دوستی و محبت دارند معاشرت نکن. به آنچه داری قانع باش و زیاده طلبی را رها کن. غرور و خودخواهی را از خود دور کن.
فال حافظ روزانه پنجشنبه 17 آبان 1403 ، ویژه متولدین خرداد ، غزل حافظ شماره 96
درد ما را نيست درمان الغياث ، هجر ما را نيست پايان الغياث دين و دل بردند و قصد جان کنند ، الغياث از جور خوبان الغياث در بهاي بوسه اي جاني طلب ، مي کنند اين دلستانان الغياث خون ما خوردند اين کافردلان ، اي مسلمانان چه درمان الغياث
همچو حافظ روز و شب بي خويشتن
،
گشته ام سوزان و گريان الغياث
تعبیر:
بسیار نا امید و مأیوس هستی و آرزو های خود را بر باد رفته می بینی. واقعیت های زندگی را ببین و اسیر احساس خود نباش. هر حادثه و پیشامدی، تجربه ی بزرگی برای آینده ای بهتر است.
فال حافظ روزانه پنجشنبه 17 آبان 1403 ، ویژه متولدین تیر ، غزل حافظ شماره 477
دو يار زيرک و از باده کهن دومني ، فراغتي و کتابي و گوشه چمني من اين مقام به دنيا و آخرت ندهم ، اگر چه در پي ام افتند هر دم انجمني هر آن که کنج قناعت به گنج دنيا داد ، فروخت يوسف مصري به کمترين ثمني بيا که رونق اين کارخانه کم نشود ، به زهد همچو تويي يا به فسق همچو مني ز تندباد حوادث نمي توان ديدن ، در اين چمن که گلي بوده است يا سمني ببين در آينه جام نقش بندي غيب ، که کس به ياد ندارد چنين عجب زمني از اين سموم که بر طرف بوستان بگذشت ، عجب که بوي گلي هست و رنگ نسترني به صبر کوش تو اي دل که حق رها نکند ، چنين عزيز نگيني به دست اهرمني
مزاج دهر تبه شد در اين بلا حافظ
،
کجاست فکر حکيمي و راي برهمني
تعبیر:
قناعت بزرگترین ثروت و گنجینه برای انسان است. آسودگی و فراغت زندگی خود را با ندانم کاری به خطر نینداز. قدر زندگی و خانواده ی خود را بدان. صبر داشته باش و سختیها را تحمل کن تا به نتیجه ی مطلوب برسی. روزگار همیشه نامساعد باقی نخواهد ماند. صبر و قناعت را فراموش نکن. از همنشینان بد احتراز کن تا گمراه نشوی.
فال حافظ روزانه پنجشنبه 17 آبان 1403 ، ویژه متولدین مرداد ، غزل حافظ شماره 16
خمي که ابروي شوخ تو در کمان انداخت ، به قصد جان من زار ناتوان انداخت نبود نقش دو عالم که رنگ الفت بود ، زمانه طرح محبت نه اين زمان انداخت به يک کرشمه که نرگس به خودفروشي کرد ، فريب چشم تو صد فتنه در جهان انداخت شراب خورده و خوي کرده مي روي به چمن ، که آب روي تو آتش در ارغوان انداخت به بزمگاه چمن دوش مست بگذشتم ، چو از دهان توام غنچه در گمان انداخت بنفشه طره مفتول خود گره مي زد ، صبا حکايت زلف تو در ميان انداخت ز شرم آن که به روي تو نسبتش کردم ، سمن به دست صبا خاک در دهان انداخت من از ورع مي و مطرب نديدمي زين پيش ، هواي مغبچگانم در اين و آن انداخت کنون به آب مي لعل خرقه مي شويم ، نصيبه ازل از خود نمي توان انداخت مگر گشايش حافظ در اين خرابي بود ، که بخشش ازلش در مي مغان انداخت
جهان به کام من اکنون شود که دور زمان
،
مرا به بندگي خواجه جهان انداخت
تعبیر:
از روزگار و سرنوشت خود شکایت می کنی اما غم نخور. روزگار همیشه به یک منوال نمی چرخد.
فال حافظ روزانه پنجشنبه 17 آبان 1403 ، ویژه متولدین شهریور ، غزل حافظ شماره 131
بيا که ترک فلک خوان روزه غارت کرد ، هلال عيد به دور قدح اشارت کرد ثواب روزه و حج قبول آن کس برد ، که خاک ميکده عشق را زيارت کرد مقام اصلي ما گوشه خرابات است ، خداش خير دهاد آن که اين عمارت کرد بهاي باده چون لعل چيست جوهر عقل ، بيا که سود کسي برد کاين تجارت کرد نماز در خم آن ابروان محرابي ، کسي کند که به خون جگر طهارت کرد فغان که نرگس جماش شيخ شهر امروز ، نظر به دردکشان از سر حقارت کرد به روي يار نظر کن ز ديده منت دار ، که کار ديده نظر از سر بصارت کرد
حديث عشق ز حافظ شنو نه از واعظ
،
اگر چه صنعت بسيار در عبارت کرد
تعبیر:
کسی به هدف می رسد که عاشق بوده و به هدف ایمان داشته باشد. در راه رسیدن به مقصود عاقلانه بیندیش و ریاکاری را رها کن و از فریب دادن مردم دست بردار. در کارها، خداوند را مخلصانه در نظر داشته باش.
فال حافظ روزانه پنجشنبه 17 آبان 1403 ، ویژه متولدین مهر ، غزل حافظ شماره 158
من و انکار شراب اين چه حکايت باشد ، غالبا اين قدرم عقل و کفايت باشد تا به غايت ره ميخانه نمي دانستم ، ور نه مستوري ما تا به چه غايت باشد زاهد و عجب و نماز و من و مستي و نياز ، تا تو را خود ز ميان با که عنايت باشد زاهد ار راه به رندي نبرد معذور است ، عشق کاريست که موقوف هدايت باشد من که شب ها ره تقوا زده ام با دف و چنگ ، اين زمان سر به ره آرم چه حکايت باشد بنده پير مغانم که ز جهلم برهاند ، پير ما هر چه کند عين عنايت باشد
دوش از اين غصه نخفتم که رفيقي مي گفت
،
حافظ ار مست بود جاي شکايت باشد
تعبیر:
حتماً از راهنمایی و مشورت دیگران استفاده کن زیرا در این کاری که در پیش گرفته ای به تجربه ی دیگران نیاز داری. کبر و غرور را رها کن.
فال حافظ روزانه پنجشنبه 17 آبان 1403 ، ویژه متولدین آبان ، غزل حافظ شماره 52
روزگاريست که سوداي بتان دين من است ، غم اين کار نشاط دل غمگين من است ديدن روي تو را ديده جان بين بايد ، وين کجا مرتبه چشم جهان بين من است يار من باش که زيب فلک و زينت دهر ، از مه روي تو و اشک چو پروين من است تا مرا عشق تو تعليم سخن گفتن کرد ، خلق را ورد زبان مدحت و تحسين من است دولت فقر خدايا به من ارزاني دار ، کاين کرامت سبب حشمت و تمکين من است واعظ شحنه شناس اين عظمت گو مفروش ، زان که منزلگه سلطان دل مسکين من است يا رب اين کعبه مقصود تماشاگه کيست ، که مغيلان طريقش گل و نسرين من است
حافظ از حشمت پرويز دگر قصه مخوان
،
که لبش جرعه کش خسرو شيرين من است
تعبیر:
آرزوهای بسیاری در سر داری. تا فرصت داری موقعیت را غنیمت بدان. ثابت قدم باش تا به مقصود برسی. سختی و مشکلاتی در سر راه خود می بینی که با صبر و توکل از سر راه تو برداشته خواهند شد.
فال حافظ روزانه پنجشنبه 17 آبان 1403 ، ویژه متولدین آذر ، غزل حافظ شماره 494
اي دل گر از آن چاه زنخدان به درآيي ، هر جا که روي زود پشيمان به درآيي هش دار که گر وسوسه عقل کني گوش ، آدم صفت از روضه رضوان به درآيي شايد که به آبي فلکت دست نگيرد ، گر تشنه لب از چشمه حيوان به درآيي جان مي دهم از حسرت ديدار تو چون صبح ، باشد که چو خورشيد درخشان به درآيي چندان چو صبا بر تو گمارم دم همت ، کز غنچه چو گل خرم و خندان به درآيي در تيره شب هجر تو جانم به لب آمد ، وقت است که همچون مه تابان به درآيي بر رهگذرت بسته ام از ديده دو صد جوي ، تا بو که تو چون سرو خرامان به درآيي
حافظ مکن انديشه که آن يوسف مه رو
،
بازآيد و از کلبه احزان به درآيي
تعبیر:
در کاری که می خواهی انجام بدهی دقت کن و عجولانه تصمیم نگیر تا خدای ناکرده پشیمان نشوی. به سخنان هر کس گوش فرا نده. آنها را با دقت سبک و سنگین کن. غمگین و ناامید نباش. به مراد و مطلوب خود می رسی اگر با احتیاط و عاقلانه رفتار کنی.
فال حافظ روزانه پنجشنبه 17 آبان 1403 ، ویژه متولدین دی ، غزل حافظ شماره 49
روضه خلد برين خلوت درويشان است ، مايه محتشمي خدمت درويشان است گنج عزلت که طلسمات عجايب دارد ، فتح آن در نظر رحمت درويشان است قصر فردوس که رضوانش به درباني رفت ، منظري از چمن نزهت درويشان است آن چه زر مي شود از پرتو آن قلب سياه ، کيمياييست که در صحبت درويشان است آن که پيشش بنهد تاج تکبر خورشيد ، کبرياييست که در حشمت درويشان است دولتي را که نباشد غم از آسيب زوال ، بي تکلف بشنو دولت درويشان است خسروان قبله حاجات جهانند ولي ، سببش بندگي حضرت درويشان است روي مقصود که شاهان به دعا مي طلبند ، مظهرش آينه طلعت درويشان است از کران تا به کران لشکر ظلم است ولي ، از ازل تا به ابد فرصت درويشان است اي توانگر مفروش اين همه نخوت که تو را ، سر و زر در کنف همت درويشان است گنج قارون که فرو مي شود از قهر هنوز ، خوانده باشي که هم از غيرت درويشان است من غلام نظر آصف عهدم کو را ، صورت خواجگي و سيرت درويشان است
حافظ ار آب حيات ازلي مي خواهي
،
منبعش خاک در خلوت درويشان است
تعبیر:
فریب مال و منال دنیا را نخور و در پی آرزوهای دور و دراز نباش. با قناعت و سادگی زندگی کردن بهتر از زندگی ای است که هر روزش پر از سختی و غم است. تکبر و غرور را رها کن و با ایمان باش.
فال حافظ روزانه پنجشنبه 17 آبان 1403 ، ویژه متولدین بهمن ، غزل حافظ شماره 406
گفتا برون شدي به تماشاي ماه نو ، از ماه ابروان منت شرم باد رو عمريست تا دلت ز اسيران زلف ماست ، غافل ز حفظ جانب ياران خود مشو مفروش عطر عقل به هندوي زلف ما ، کان جا هزار نافه مشکين به نيم جو تخم وفا و مهر در اين کهنه کشته زار ، آن گه عيان شود که بود موسم درو ساقي بيار باده که رمزي بگويمت ، از سر اختران کهن سير و ماه نو شکل هلال هر سر مه مي دهد نشان ، از افسر سيامک و ترک کلاه زو
حافظ جناب پير مغان مامن وفاست
،
درس حديث عشق بر او خوان و ز او شنو
تعبیر:
در تصمیم گیری عجول و شتابزده مباش. کاری نکن که بعدها موجب ندامت و پشیمانی شود. دوستان واقعی را بشناس و با آنان مهربان و وفادار باش. روزگار در گذر است و ارزش ندارد که به خاطر مسائل کوچک و حقیر زندگی خود و دیگران را به مخاطره بیندازی.
فال حافظ روزانه پنجشنبه 17 آبان 1403 ، ویژه متولدین اسفند ، غزل حافظ شماره 114
هماي اوج سعادت به دام ما افتد ، اگر تو را گذري بر مقام ما افتد حباب وار براندازم از نشاط کلاه ، اگر ز روي تو عکسي به جام ما افتد شبي که ماه مراد از افق شود طالع ، بود که پرتو نوري به بام ما افتد به بارگاه تو چون باد را نباشد بار ، کي اتفاق مجال سلام ما افتد چو جان فداي لبش شد خيال مي بستم ، که قطره اي ز زلالش به کام ما افتد خيال زلف تو گفتا که جان وسيله مساز ، کز اين شکار فراوان به دام ما افتد به نااميدي از اين در مرو بزن فالي ، بود که قرعه دولت به نام ما افتد
ز خاک کوي تو هر گه که دم زند حافظ
،
نسيم گلشن جان در مشام ما افتد
تعبیر:
مشکلی را که داری زیاد بزرگ و دشوار ندان. سعادت و نیکبختی در انتظار تو است و به مراد و آرزوی خود می رسی.